کمک کردن به خودتان زندگی را راحت تر می کند

  • clinicghoghnous@gmail.com
  • 09395555017 و 22696467-021

نقش واسطه ای تنظیم شناختی هیجان در رابطه ی بین استرس والدگری و پرخاشگری

نقش واسطه ای تنظیم شناختی هیجان در رابطه ی بین استرس والدگری و پرخاشگری

نقش واسطه ای تنظیم شناختی هیجان در رابطه ی بین استرس والدگری و پرخاشگری

نقش واسطه ای تنظیم شناختی هیجان در رابطه ی بین استرس والدگری و پرخاشگری

 

نویسنگان : آناهیتا نعمت زاده

فریبرز باقری

خدیجه ابوالمعالی

 

چکیده

هدف از پژوهش حاضر نقش واسطه ای تنظیم شناختی هیجان در رابطه ی بین استرس والدگری و پرخاشگری در نوجوانان دختر بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و روش مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه این پژوهش دانش آموزان دختر پایه هشتم دوره اول متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 97-1396 بود. جهت انتخاب نمونه از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای استفاده شد. بدین صورت که از مناطق شهر تهران به تصادف­  4 ­منطقه ­انتخاب و سپس  از مناطق انتخاب شده تعداد 4 دبیرستان (از هر منطقه یک دبیرستان) انتخاب شد. سپس از هر یک از دبیرستان های انتخاب شده تعداد 80 دانش آموز پایه هشتم انتخاب (در مجموع 320 دانش آموز) و­ پرسشنامه های پژوهش را تکمیل نمودند. پرسشنامه های پژوهش شامل پرخاشگری ابوالمعالی، مقیاس تنیدگی والدین(PSI)،  و پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجانی گارنفسکی  بودند، که روایی و پایایی آن در تحقیقات مختلف مورد تأیید قرار گرفته است. داده­های پژوهش با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری، تجزیه و تحلیل شدند. نتایج بدست آمده از تحلیل فرضیات پژوهش  نشان داد که شاخص های برازش مدل پژوهش در وضعیت مطلوبی قرار دارد. همچنین متغیر استرس والدگری بر پرخاشگری نوجوانان هم اثر مستقیم و هم اثر غیرمستقیم (به واسطه ی تنظیم هیجان منفی) دارد.

 

واژگان کلیدی: تنظیم شناختی هیجان، استرس والدگری، پرخاشگری

 

مقدمه

امروزه خشونت و پرخاشگری به عنوان یک معضل بزرگ جهانی و ریشه بسیاری از جرایم، نابسامانی ها، انحرافات و حتی جنگ ها و همچنین آثار مخرب روانی و جسمانی آن در سطوح فردی و اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است (ملکی، فلاحی خشکناب، ره گوی و رهگذر، 1390). پرخاشگری اختلالی است که در کودکان و نوجوانان به صورت های مختلف بروز می کند و یک مشکل در حال رشد نوجوانان است (ابوالمعالی، 1392). پرخاشگری را نمی توان به طور خاص به یک سن و دورع زمانی خاص مرتبط دانست. پرخاشگری و خشونت از سنین خردسالی وجود داشته و در طول زمان تداوم می یابد اما می توان بیشترین بروز پرخاشگری را به دوره نوجوانی و جوانی نسبت داد (جلیلیان و همکاران، 1392). عدم کنترل پرخاشگری سبب بروز عوارض جسمانی، اجتماعی و روانی نوجوان می شود. پرخاشگری می تواند پیش بینی کننده ی استفاده از مواد مخدر و الکل، کشیدن سیگار، سازگاری کم در مدرسه، احساس درماندگی، ناسازگاری اجتماعی، تنهایی، بی توجهی به حقوق و خواسته دیگران، زخم معده، اختلال فشار خون و افسردگی باشد (موهر[1]،2009).

شیوع پرخاشگری در کودکان و نوجوانان از 8 تا 20 درصد گزارش شده است (ساجدی، ضرابیان و صادقیان، 1389). بر اساس آمارهای غیر رسمی 70 درصد از جرائم نوجوانان پسر و 30 درصد از جرائم نوجوانان ریشه در پرخاشگری دارد (لی[2]، 2010).

بنظر می رسد محیط خانوادگی یکی از مهم ترین الگوهای ساختاری موثر در یادگیری رفتار از جمله پرخاشگری باشد (یعقوبی، سهرابی و مفیدی، 1390). خانواده مهم ترین نهاد موثر در تربیت و رفتار آدمی و همچنین شکل دهنده ی شخصیت وی به شمار می رود. به نظر می رسد که پرخاشگری در نوجوانان با متغیرهایی از قبیل خانواده و چگونگی تعاملات نوجوان با والدین، ویژگی های شخصیتی نوجوان و غیره رابطه معنی داری داشته باشد (بشیری خطیبی و فخرایی، 1392). تحقیقات نشان داده است که والدین با فرزندان دارای مشکلات رفتاری، گزارش های زیادتری از تجارب استرس زای والدینی و افسردگی داشته اند (ساندرز[3]، مارکی-ددز[4]، رینالدیس[5]، فریمن[6] و بایگ[7]، 2007).

می توان گفت موقعیت ها به خودی خود تنش زا نیستند بلکه استرس ناشی از عدم موازنه ای است که بین ادراک فرد از الزام های محیط بیرونی و ارزشیابی وی از توانایی خویشتن در پاسخ دهی به آن ها به وجود می آید . بنابراین تنها زمانی که فرد نمی تواند با خواسته های محیط پیرامونی مقابله کند یا به عبارت دیگر بین موقعیت های بیرونی و ظرفیت واکنش عینی او نسبت به آنها ناهمگونی وجود داشته باشد . حالت تنیدگی یا استرس حاصل می شود(استورا ؛ ترجمه دادستان ، 1390) .

تحقیقاتی که تعامل بین استرس والدینی و مشکلات رفتاری فرزندان را بررسی کرده اند، نشان می دهند که استرس والدینی و مشکلات رفتاری فرزندان سوابق و پیامدهی یکدیگر هستند (نیس[8] و همکاران، 2012). در نتیجه اثر متقابل فزاینده ای در طول زمان دارند و فرزندان با مشکلات رفتاری به میزان زیادی تغییرات استرس والدینی را پیش بینی می کند (سلم[9] و کریستفرسن[10]، 2011). در پژوهش اولینا[11] (2013) بین استرس والدینی مادری و مشکلات فرزندان ارتباط تنگاتنگی وجود دارد، به این معنا که مداخله سازمان یافته برای مادران از افزایش مشکلات برون ریزی رفتار فرزندان جلوگیری می کند.

با توجه به این که رفتارهای پرخاشگرانه یکی از مشکلات اجتماعی مهم و اساسی در هر جامعه ای است و به علت اهمیت این رفتار در دوران کودکی و بخصوص در دوران نوجوانی به آن بیشتر توجه می شود (لابروهای، 1997؛ به نقل از پاکاسلاهتی[12]، 2000). ماش[13] و جانسن[14] (1990) نشان می دهند که استرس تعامل والد-کودک ممکن است از ترکیب کودکان سخت و ادراک والدین ایجاد شود و این احساسات منفی محدود کردن والدین در توانایی کنترل احساسات خود (هنگام تعامل با فرزندان) منجر به استراتژی های فرزندپروری بی اثر(به عنوان مثال نظم و انضباط شدیدتر) می شود؛ بر اساس نظریه شناختی، فرآیندهایی مانند ادراک فرد از رویدادها، تفسیرها و استنباط ها از عوامل اصلی ایجاد کننده ی هر گونه رفتار از جمله پرخاشگرانه  است (فونتاین[15]، 2006).

محققین آسیب شناسی روانی معتقدند که داشتن عملکرد موفق در تعاملات اجتماعی، پرخاشگری و خشونت تکانشی و احساس شرمندگی و گناه نیز در نتیجه ی تنظیم ناکافی پاسخ های هیجانی ایجاد می گردد (ساندلر[16]، تین[17] و وست[18]، 1994) مثلا گفته شده است که عدم تنظیم هیجان می تواند منادی رفتارهای مشکل آفرینی همچون خشونت باشد (دیلون[19] ، ریتکی[20]، جانسون[21] و لا-بار[22]، 2007). تنظیم هیجان به توانایی فهم هیجان ها، تعدیل تجربه و ابراز هیجان ها اشاره دارد (فلدمن[23] ، گراس[24]، کریستنسن[25] و بنوناتو[26] ، 2001). تنظیم هیجان سازگارانه با سازگاری و تعاملات مثبت مرتبط است و موجب افزایش فراوانی تجربه ی هیجان مثبت و مقابله ی موثر با موقعیت های استرس زا می شود و حتی توانایی فعالیت های واکنشی لازم را در پاسخ به موقعیت های اجتماعی بالا می برد (توگاد[27] و فردریکسون[28]، 2002).

از دیدگاه پردازشی – تجربه‌ای، چنین فرض می‌شود که هیجان‌ها نقش اصلی را در بدکارکردی روان‌شناختی بازی می‌کنند. این دیدگاه پیشنهاد می‌کند که هیجان‌های منفی مهم و اساسی مانند بی‌ارزشی و ناامنی ممکن است باعث ایجاد طرحواره های عاطفی – شناختی پیچیده ناسازگار شود؛ درنتیجه، ادراک فرد از الگوهای هیجانی را شکل داده و احساس فرد را به خود و جهت‌گیری او را به جهان تغییر دهد (به نقل از فکس[29]، راسو[30] و داتون[31]، 2001).

توانایی تنظیم شناختی عواطف، همگانی است. اما چون در دوران نوجوانی، نوجوانان با تجارب متفاوت و منحصر به فرد مواجه و دستخوش تغییرات جسمانی، اجتماعی، روانی می شوند چنین تغییراتی منجر به کاهش ظرفیت مقابله موثر در ان ها می گردد؛ لذا در پاسخ به این تجارب هیجان های خود را به شیوه های متفاوتی کنترل و تنظیم می کنند (رودریگز[32]، تونر[33] و پالمر[34]، 2016).

در مطالعات متعددی به نقش و تاثیر تنظیم هیجان بر کنترل خشم اشاره کرده اند. در مطالعه ای که توسط ساز[35]، سنتاگوتای[36] و هافمن[37](2011) انجام گرفته، اثرات راهبردهای تنظیم هیجان مختلف بر تجربه و ابراز خشم مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که تکنیک های بازارزیابی اثربخشی بیشتری نسبت به تکنیک های پذیرش و سرکوب (بازداری) برای تعدیل تجربه و ابراز خشم دارد. در مطالعه ی دیگری که توسط مارتین[38] و داهلن[39] (2005) انجام شده، به این نتیجه رسیده اند که بین تنظیم هیجان شناختی با افسردگی، اضطراب، استرس و خشم رابطه وجود دارد. همچنین مشخص گردیده که پیش تنظیمی هیجان ممکن است به وسیله افزایش عاظفه منفی، کاهش بازداری ها بر ضد پرخاشگری، تسلیم کردن فرایندهای تصمیم گیری، تنزل شبکه های اجتماعی و افزایش برانگیختگی فیزیولوژیکی موجب رفتار پرخاشگرانه شود (روبرتون[40]، دافرن[41] و باکس[42]، 2012). بر طبق پژوهش هایی که توسط سیاروچی[43]، چان[44] و سیپوتی[45] (2001) انجام شده است کنترل ضعیف هیجانات ناخوشایند در افرادی که از خودکنترلی هیجانی پایینی برخوردارند، موجب عدم سازگاری و انطباق ضعیف تر آنان خواهد شد. همچنین افراد با خلق گرم (پر حرارت یا تندخو) به طور مزمنی هیجاناتشان را به شدت و به صورت عمیق تجربه می کنند، نسبت به افراد دیگر به صورت شدید تری واکنش نشان می دهند و این حالت خلقی خود را به مدت بیشتری نگه می دارند زیرا این افراد به علت اجتناب از سبک های مواجه و کنار آمدن می توانند دچار ناسازگاری اجتماعی شوند و بنابر پیشنهاد آنان کنترل هیجانات توسط نوجوانان در بالا بردن سازگاری آن ها بسیار موثر است. موری[46] و همکاران (2014) در پژوهش خود به این نتایج دست یافتند که کیفیت تعامل پدر-دختر و مادر-دختر با سطوح پایین تری از پرخاشگری دختران همراه بوده است ؛ یافته های این پژوهش نشان داد تعاملی که دخترها به طور مشترک با هر دو والد خود  دارند، پیش بینی کننده قوی تر پرخاشگری است.

در نظر گرفتن اهمیت مقوله ی استرس والدگری مادران با در نظر گرفتن نقش میانجی تنظیم هیجان و نقش هر کدام از این متغیرها در پرخاشگری، محقق را بر آن داشت تا به پژوهش در این زمینه بپردازد. از آن جایی که پژوهشی در خصوص ارتباط متغیرهای مذکور به طور همزمان صورت نگرفته، خلاء پژوهشی در این حوزه احساس می شود. بنابراین مساله پژوهش حاضر بررسی این سوال است که در قالب یک مدل، آیا مدل پیش بینی پرخاشگری براساس استرس والدگری با میانجی گری تنظیم هیجان در نوجوانان از برازش مطلوبی برخوردار است؟

 

 

روش پژوهش

روش این پژوهش توصیفی و از نوع طرح های همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری می باشد که در آن به بررسی روابط درونی بین متغیرها در قالب تبیین مدل خواهد پرداخت و هدف از آن بررسی رابطه سازه­های نهان برونزا و درونزا موجود در مدل است.

جامعه

جامعه این پژوهش دانش آموزان دختر پایه هشتم دوره اول متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 97-1396است.

نمونه و روش نمونه گیری

جهت انتخاب نمونه از روش نمونه گیری ای چند مرحله ای استفاده شد. بدین صورت که از مناطق شهر تهران به تصادف­  4 ­منطقه ­انتخاب و سپس  از مناطق انتخاب شده تعداد 4 دبیرستان (از هر منطقه یک دبیرستان) انتخاب شد. سپس از هر یک از دبیرستان های انتخاب شده تعداد 80 دانش آموز پایه هشتم انتخاب (در مجموع 320 دانش آموز) و­ پرسشنامه های پژوهش را تکمیل نمودند. دربارۀ حجم نمونه در پژوهش­های مربوط به روش تحقیق همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری نظرات گوناگون وجود دارد ولی همه بر این موضوع توافق دارند که مدل معادلات ساختاری شبیه تحلیل عامل از فنون آماری است که با نمونۀ بزرگ قابل اجرا می­باشد (تاباچنیک و فیدل[47]، 2001).بومسما[48] (1983) به نقل از تاباچنیک و فیدل (2001) حجم حدود 200 نفر را برای برازش مدل کافی دانسته است. بر اساس اندازه اثر مورد انتظار و توزیع­ متغیرهای اندازه­گیری شده و همچنین لحاظ توان آزمون، به ازای هر پارامتر برآورد شده حداقل 10 آزمودنی ممکن کافی باشد، به شرط اینکه اندازه برآورد اثر بزرگ باشد و متغیرهای اندازه­گیری شده دارای توزیع نرمال باشند (تاباچنیک و فیدل، 2001). در پژوهش حاضر براساس ابزارهای استفاده  شده 32 مؤلفه در مدل وجود خواهد داشت و بنابراین حداقل به 320 نفر نمونه نیاز است.

ابزار اندازه گيري

پرسشنامه پرخاشگری ابوالمعالی

این مقیاس توسط ابوالمعالی (1392) ساخت و اعتباریابی شده است. در این مقیاس یک نمره کلی برای پرخاشگری به دست می آید و نیز براساس نتایج تحلیل عاملی، پرخاشگری در پنج بعد 1.«رفتاری- فعال- خصمانه- وسیله ای»، 2. «عاطفی- – واکنشی- خصمانه»، 3. «رفتاری – واکنشی–کلامی»، 4. «رفتاری– فعال – غیرکلامی» و 5. «شناختی- خصمانه – غیرکلامی اندازه گیری می شود.

پایایی نمره کل این پرسشنامه 29 سؤالی با  استفاده از روش بازآزمایی (96/0) و همسانی درونی (آلفای کرونباخ، 91/0) به دست آمد، ضریب پایایی هر یک از زیرمقیاس های این آزمون نیز با روش همسانی درونی درحد مطلوب گزارش شده است.

روایی این آزمون از طریق تعیین ضریب همبستگی آن با فرم کوتاه آزمون حل مسئله اجتماعی دی زوریلا و نزو و مای دیو-الیوارس، مقیاس اضطراب کتل، و خرده آزمون پرخاشگری آزمون  SCL90 به دست آمد که رضایتبخش و معنی دار بود. این مقیاس در ارتباط با شناخت، احساسات و رفتار پرخاشگرانه ساخته  شده است و می توان براساس نتایج آن ابعاد پرخاشگری را شناسایی و برنامه های مداخله ای را طراحی کرد.

شاخص تنیدگی والدین (PSI)

این شاخص در سال 1967 توسط آبدین ساخته شد و پرسشنامه ای است که بر اساس آن می توان اهمیت تنیدگی در نظام والدین کودک را ارزشیابی کرد..شکل شاخص استرس والدگری این پژوهش، به عنوان شکل بازنگری شده فرم های پیشین است که تصحیح آن آسان تر و مقدار مواد آن کمتر است. این بازنگری، مواد شاخص استرس والدگری را از 150 ماده به 101 ماده کاهش داده و 19 ماده اختیاری نیز به عنوان «مقیاس تنیدگی 27» به آن افزود. زیر مقیاس های مربوط به هر حیطه و همچنین تعداد موارد آن ها عبارت از حیطه ی کودک (47 ماده) که شامل: سازش پذیری (11 ماده)، پذیرندگی (7 ماده) ، فزون طلبی (9 ماده) ، خلق (5 ماده)، بی توجهی فزون کنشی ( 9 ماده)، تقویت گری (6 ماده) و حطه والدین (54 ماده) که شامل افسردگی (9 ماده)، دلبستگی (7 ماده)، محدودیت های نقش (7 ماده)  حس صلاحیت (13 ماده)، انزوای اجتماعی (6 ماده)، روابط با همسر (7 ماده)، سلامت والد ( ماده) و تنیدگی زندگی (مقیاس اختیاری که 19 ماه است ). شیوه ی نمره گذاری به شیوه ی لیکرت بر حسب پاسخ های 1 تا 5 (از کاملا موافقم تا کاملا مخالفم) انجام می شود. فرایند تفسیر نتایج تنیدگی والیدن، در وهله نخست از یررسی نمره کلی مقیاس (حیطه های کودک و ولدین) آغاز می شود. پس از آن، نتایج زیر مقیاس هایی که در هر قلمرو قرار دارند بر اساس جدول هنجار، مورد تحلیل قرار می گیرند. بدین ترتیب، بر اساس نمرات حیطه های کودک و والدین و با توجه به نتایج مقیاس تنیدگی زندگی، می توان چارچوب خاص بروز تنیدگی را تعیین کرد و شیوه مداخله یا درمانگری متناسب را اتخاذ نمود. ضریب قابلیت اعتبار و همسانی درونی از طریق محاسبه ی آلفای کرونباخ برای مقییاس در یک گروه 534 نفری از والدین ساکن در منظقه ویرجینیای آمریکا 95/0 بوده است (آبدین، 1995؛ به نل از کرولیک و همکاران، 1999). همچنین در بررسی که توسط تاجری (1377)انجام شد، با روش بازآزمایی، ضریب همبستگی اسپیرمن در قلمرو کودک و والدین 81/0 و 7/0 حاصل شد که حاکی از وجود همبستگی قوی  و معنادار در طی سه هفته است.

پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجانی گارنفسکی

پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجانی، یک پرسشنامه ی خودسنجی است که توسط گارنفسکی و همکاران (2001) برای شناسایی راهبردهای مقابله ای شناختی پس از تجربه کردن وقایع یا موقعیت های منفی تدوین شد. این پرسشنامه با 9 مولفه (مولفه های مثبت: پذیرش تمرکز محدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی، ارزیابی مجدد مثبت، دیدگاه پذیری و مولفه های منفی: ملامت خویش، نشخوارگری، فاجعه سازی و ملامت دیگران) دارای 36 ماده است. این پرسشنامه در گروه های بهنجار و بالینی از سن 12 سال به بالا قابل اجرا است. پاسخ های این پرسشنامه در یک پیوستار 5 درجه ای (همیشه، اغلب اوقات، معمولا، گاهی و هرگز) جمع آوری می گردد. نمره هر راهبرد از طریق جمع نمرات داده شده به هر یک از عبارات تشکیل دهنده آن راهبرد به دست می آید و می تواند در دامنه ای از 4 تا 20 قرار بگیرد و جمع کل نمرات در دامنه ای از 36 تا 180 قرار می گیرد.  این آزمون در ایران توسط حسنی (1389) ترجمه و مورد استفاده قرار گرفت. سازندگان این پرسشنامه اعتبار آن را از طریق آلفای کرونباخ برای راهبردهای مثبت 91/0، راهبردهای منفی 87/0 و کل پرسشنامه 93/0 محاسبه کرده اند. اعتبار بدست آمده برای کل آزمون با استفاده از روش آلفای کرونباخ 92/0 و برای عامل های تشکیل دهنده ی آزمون بین 77/0 تا 88/0 قرار داشت و با استفاده از روش بازآزمایی برای کل آزمون 77/0 به دست آمد. روایی ملاکی آزمون از طریق همبستگی نمره کل با نمرات خرده مقیاس ها در دامنه ای از 4 تا 68/9 با میانگین 56/0 گزارش شده که نشان از وضعیت مطلوب روایی پرسشنامه دارد.

یافته های پژوهش

تحلیل داده های جمعیت شناختی نشان داد 8/14 درصد گروه نمونه را نوجوانان 13 ساله، 81 درصد را نوجوانان 14 ساله و 2/4 درصد را نوجوانان 15 ساله تشکیل می دادند.

یافته‌های توصیفی متغیرهای پژوهش در جدول (1) آورده شده است.

جدول 1. یافته‌های توصیفی مقیاس‌های تحقیق

شاخص آماری

مقیاس

میانگین انحراف استاندارد کجی کشیدگی
استرس والدگری 19/162 43/13 53/0 25/0
تنظیم هیجان مثبت 78/82 50/8 41/0 10/0-
تنظیم هیجان منفی 27/79 71/8 09/0 57/0-
پرخاشگری 67/91 82/8 15/0- 18/0

 

با توجه به اینکه اساس معادلات ساختاری مفهوم همبستگی است در ادامه ماتریس همبستگی بین متغیرهای پژوهش گزارش می شود.

 

جدول 2. ماتریس همبستگی بین متغیرهای پژوهش

شاخص آماری

مقیاس

استرس والدگری تنظیم هیجان مثبت تنظیم هیجان منفی پرخاشگری
استرس والدگری 1
تنظیم هیجان مثبت 36/0-** 1
تنظیم هیجان منفی 47/0** 58/0-** 1
پرخاشگری 70/0** 42/0-** 38/0** 1

**p<0.01

نتیجه ماتریس همبستگی نشان می دهد روابط بین متغیرهای پژوهش با 99 درصد اطمینان معنادار است.

یکی از مفروضه های مدلسازی معادلات ساختاری نرمال بودن توزیع چند متغیری است. برای این منظور در نرم افزار AMOS  از ضریب کشیدگی چند متغیری ماردیا استفاده می شود.  بنتلر [49] (2005) پیشنهاد می کند که مقادیر بزرگتر از 5 برای ضریب ماردیا نشان دهنده توزیع غیر نرمال داده ها است (بیرن،[50] 2010). مقدار ضریب ماردیا برای داده های پژوهش حاضر برابر با 88/2 است که نشان می دهد مفروضه نرمال بودن چند متغیره برقرار است.

مقدارهای بدست آمده برای این شاخص های برازش مدل اولیه نشان داد  که در مجموع الگو در جهت تبیین و برازش از وضعیت مناسبی برخوردار نیست و نیاز به اصلاحات دارد. به منظور اصلاح شاخص های برازش مدل با پیشنهاد نرم افزار کوواریانس میان برخی زیرمقیاس های متغیرهای استرس والدگری ایجاد شد تا شاخص های برازش مدل در وضعیت مطلوبی قرار گرفتند. در ادامه ضرایب مسیر استاندارد شده ی مدل های اصلاحی در شکل و جدول ارائه شده است.

جدول4. شاخص های برازش تحلیل مسیر مدل اصلاحی

نام شاخص شاخص های برازش
مقدار حد مجاز
38/2 کمتر  از 3
 (ریشه میانگین خطای برآورد)RMSEA[51] 08/0 کمتر از1/0
CFI[52] (برازندگی تعدیل یافته) 95/0 بالاتر از 9/0
NFI[53] (برازندگی نرم شده) 93/0 بالاتر از 9/0
GFI[54] (نیکویی برازش) 95/0 بالاتر از 9/0
AGFI[55] (نیکویی برازش‌اصلاح شده) 93/0 بالاتر از 9/0

 

 

 

 

 

شکل1.  مدل اصلاحی در حالت ضرایب استاندارد شده

 

با توجه به اینکه در مدل های آزمون شده بالا، مسیرهای بین متغیرها همان فرضیه­های پژوهش هستند، در ادامه به همراه جداول اثرات مستقیم و غیر مستقیم به آزمون فرضیات پژوهش پرداخته شده است.

 

 

 

 

 

 

 

جدول 5. ضرایب و معناداری اثر مستقیم و غیر مستقیم استرس والدگری بر پرخاشگری

متغیر ملاک متغیر پیش بین نوع اثر ضریب استاندارد نشده β استانداردشده آماره ی سوبل sig
پرخاشگری استرس والدگری مستقیم 79/0 68/0 38/8 001/0
پرخاشگری استرس والدگری به واسطه ی تنظیم هیجان مثبت 05/0 02/0 86/0 12/0
پرخاشگری استرس والدگری به واسطه ی تنظیم هیجان منفی 25/0 16/0 56/2 01/0

 

آنچه از نتایج جدول فوق برمی­آید این است که عوامل استرس والدگری اثر مستقیم مثبت بر پرخاشگری داشته است، رابطۀ استرس والدگری با پرخاشگری به صورت مستقیم برابر (38/8 = t و 68/0=β) است. بنابراین فرضیه مطرح شده در ارتباط با وجود اثر مستقیم استرس والدگری بر پرخاشگری نوجوانان دختر با 95 درصد اطمینان مورد تأیید بوده است.

جهت بررسی اثر متغیر میانجی نگرانی در رابطه بین استرس والدگری با پرخاشگری، از آزمون سوبل استفاده گردید. یک روش مورد استفاده برای سنجش معنی داری اثر متغیر واسطه  آزمون سوبل (1982) است که مستقیما معنی داری ab را نسبت به توزیع بهنجار Z با استفاده از خطای استاندارد متغیر میانجی می سنجد. بدین ترتیب که پس از تقسیم حاصل ضرب دو ضریب غیر استانداردی که مسیرهای متغیر واسطه را تشکیل می دهند بر خطای استاندارد این حاصلضرب، نسبت بدست آمده با جدول توزیع بهنجار مقایسه می شود؛ اگر نسبت بدست آمده بزرگ تر از 96/1 باشد نتیجه گرفته می شود که اثر متغیر میانجی معنی دار است.

آنچه از نتایج جدول فوق برمی­آید این است که فرضیه مطرح شده در ارتباط با وجود اثر غیرمستقیم استرس والدگری بر پرخاشگری نوجوانان دختر به واسطه ی تنظیم هیجان منفی با 95 درصد اطمینان مورد تأیید بوده است.

 

 

 

بحث و نتیجه گیری

نتایج آزمون آماری نشان داد شاخص های برازش مدل پژوهش در وضعیت مطلوبی قرار دارد. همچنین متغیر استرس والدگری بر پرخاشگری نوجوانان هم اثر مستقیم و هم اثر غیرمستقیم (به واسطه ی تنظیم هیجان منفی) دارد (p<0.05).

این یافته با نتایج پژوهش های بشیری خطیبی و فخرایی(1392)، و ساندرز و همکاران (2007) ، نیس  و همکاران(2012) ،سلم  و کریستفرسن (2011) و  اولینا  (2013) همخوانی دارد.

همسو با یافته پژوهش حاضر، نیس  و همکاران(2012) نشان دادند که استرس والدینی و مشکلات رفتاری فرزندان سوابق و پیامدهی یکدیگر هستند در نتیجه اثر متقابل فزاینده ای در طول زمان دارند و فرزندان با مشکلات رفتاری به میزان زیادی تغییرات استرس والدینی را پیش بینی می کند (سلم  و کریستفرسن ، 2011). همچنین  در پژوهش اولینا  (2013) مشخص شد بین استرس والدینی مادری و مشکلات فرزندان ارتباط تنگاتنگی وجود دارد، به این معنا که مداخله سازمان یافته برای مادران از افزایش مشکلات برون ریزی رفتار فرزندان جلوگیری می کند.

این یافته را می توان در چارچوب نظریه ابیدین تبیین نمود. ابیدین پیشنهاد کرد که میزان بالای تنیدگی والدین ، مشکلات کودک و نارساکنش وری تعامل های والد – کودک به افزایش اقتدار گرایی منفی والدین منجر می شود که به نوبه ی خود این رفتار ها تأثیر مستقیم و منفی بر رفتار های کودک بر جای می گذارند و باعث افزایش پرخاشگری می شود.

همچنین مدل وبستر – استراین تأکید می کند که رفتار کودکان به طور غیر مستقیم از تنش زاهای خانوادگی و درون خانوادگی اثر می پذیرد . اگر چه این تنش زا ها به طو مستقیم می توانند برکودکان اثر گذارد ، به وسیله تعاملات والدین با بچه ها بر اساس شایستگی و حساسیت والدین مدیریت می شوند .

به همین صورت سلامت روان شناختی والدین و واکنش آنها به تنیدگی ها احتمالاَ به عنوان واسطه ای بین تنش زاها و نوجوانان عمل می کند .  سلامت روان شناختی والدین نه تنها بر رابطه والد – کودک اثر می گذارد بلکه همچنین واسطه ی ارتباط کودک با محیط می شود . والدین با نشانگان افسردگی ، کیفیت پایین والدینی و حساسیت و پاسخ دهی کمتر ، بی توجهی بیشتر و تعامل مختل تری در عمل رو دررو با کودکان خود نشان می دهند . این خصوصیات والدین ناکار آمد می تواند از جانب کودک به عنوان طرد معنی شود ، نشانگان افسردگی اثر مستقیم زیان آوری بر رفتار والدین و رشد کودک و یا رابطه والد – کودک دارد . فرزندان والدین افسرده احتمال بیشتری دارد که پرخاشگری بیشتری را نشان دهند . با توجه به یافته های پژوهش حاضر می توان گفت که این یافته ها  همسو با مدل وبستر – استراین است و مدل نظری مدل وبستر – استراین را تقویت می نماید.

پژوهشگران معتقدند که نشانگان افسردگی مادر هر زمان که بروز کند عامل خطر آفرین برای سلامت کودک است. مادران افسرده با کاربرد نظام تربیتی ناپایدار و انتظارات غیر واقع بینانه از فرزندان نمی توانند چار چوب مناسبی برای فرزندان خود فراهم آورند از سوی دیگر میزان آزار گری خطر آفرین برای سلامت فرزند است . مادران افسرده با کاربرد نظام تربیتی ناپایدار و انتظارات غیر واقع بینانه از فرزندشان نمی توانند چار چوب مناسبی برای فرزندان خود فراهم آورند از سوی دیگر میزان آزار گری کودک نیز در این مادران بالاتر گزارشده است.

پژوهشگران دریافتند که اضطراب و ناپایداری هیجانی والدین ، سطح پایین حرمت نفس ، خود اثر بخشی پایین و سایر مشکلات روان شناختی نیز به عنوان منبع ایجاد تنیدگی عمل می کنند .

در مجموع می‏توان بیان نمود که مشکلات والدین می­توانند پرخاشگری فرزندان را تحت تاثیرات منفی قرار دهد. لذا، برطرف کردن مشکلات مادران و ایجاد فضایی مناسب در خانه منجر به سلامت روانی فرد و کاهش پرخاشگری در نوجوانان می‌شود.

هر کار پژوهشی با محدودیت­های خاص خود رو به روست که این پژوهش نیز از این قاعده مستثنی نیست. ناتوانی در کنترل اختلالات روانشناختی نوجوانان دختر مورد مطالعه و والدینشان محدودیت پژوهش حاضر بود.

 

فهرست منابع

ابوالمعالی، خدیجه (1392). پیش‌بینی اضطراب، پرخاشگری و شایستگی اجتماعی کودکان پیش‌دبستانی بر اساس کمال‌گرایی ناسازگارانه والدین. فصلنامه روانشناسی تربیتی، 4(1)، 35-25.

استورا، جین. بنجامین. (1991). تنیدگی یا استرس بیماری جدید تمدن. ترجمه پریرخ دادستان (1390). تهران: انتشارات رشد.

بشیری خطیبی، بهنام و فخرایی، سیروس. (1392). بررسی علل اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر پرخاشگری در میان خانواده های تبریز. جامعه شناسی کاربردی، 50 (2)، 233-221.

ساجدی، ژیلا. ضرابیان، کاظم و صادقیان، عفت. (1389).بررسی شیوع مشکلات رفتاری کودکان 3 تا 6 ساله مهدهای کودک و کلاس های آمادگی تحت نظارت سازمان بهزیستی شهر همدان. مجله علمی پژوهشی دانشکده پرستاری و مامایی همدان. 18(1)، 21-11.

جلیلیان، فرزاد. رخشانی، فاطمه. احمدپناه، محمد. زینت مطلق، فاضل. معینی، بابک. مقیم بیگی، عباس و امدادی، شهره(1392). شیوع و عوامل مرتبط با اختلالات رفتاری در دانش آموزان دبستانی شهر همدان. مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی همدان، 19(4)، 68-62.

ملکی، صدیقه. فلاحی خشکناب، مسعود. ره گوی، ابوالفضل و رهگذز، مهدی. (1390). بررسي تاثير آموزش گروهي مهارت کنترل خشم بر پرخاشگري دانش آموزان پسر 15-12 سال. نشریه پرستاری ایران، 24(69)، 35-26.

یعقوبی، کژال. سهرابی، فرامرز و مفیدی، فرخنده (1390).بررسي و مقايسه ميزان پرخاشگري کودکان طلاق و عادي. مطالعات روان شناختی، 7(1)، 109-79.

Reference

Ciarrochi, V.J.,Chan, Y.C.,& Ciputi, D.(2001). Acritical evaluation of emotional intelligence construct. Journal of Personality and Individual Differences, 28, 797-812.

Dillon, D. G., Ritchey, M. ; Johnson, B. D. & La-Bar, K. S. (2007). Dissociable effects of conscious emotion regulation strategies on explicit and implicit memory. Emotion, 7 (2), 354-365.

Evelina, V.(2013). Presicting the change of child’s behavior problems: sociomographic and maternal parenting stress factors. Social transformations in contemporary society. ISSN 2345-0126 (Online).

Feldman-Barrett L, Gross J, Christensen TC, Benvenuto M(2001). Knowing what you’re feeling and knowing what to do about it: mapping the relation between emotion differentiation and emotion regulation. Cognition and Emotion; 15: 713-24.

Fontaine, R.G, (2006). Applying system principles to models of social information processing and aggressive behavior in youth, journal of aggression and violent behavior, 11,64-76

Fox, E. Rausoo, R, Dutton, K. (2001).Attention for delayed disengagement from emotional faces. Journal of Cognition and Emotion, 16; 355-379.

Ly, T(2010). The relationship between adult attachment style Hostile Attribution Bias and Aggressions [MA Thesis].USA: University of North Carolina.

Martin, R.C.,& Dahlen, E.R.(2005). Cognitive emotion regulation in the prediction of depression, anxiety, stress, and anger. Personality and Individual differences, 39(7), 1249-1260.

Mash, E. J., & Johnston, C. (1990). Determinants of parenting stress: Illustrations from families of hyperactive children and families of physically abused children. Journal of Clinical Child Psychology, Special Issue: The Stresses of Parenting, 19, 313-328.

Moher N(2009). Psychiatric mental health nursing. New York: Wiley & Sons;. P.556.

Murray KW, Dwyer KM, Rubin KH, Knighton-Wisor S, Booth-LaForce C (2014). Parent-child relationships, parental psychological control, and aggression: maternal and paternal relationships. J Youth Adolesc.; 43(8):1361–73.

Neece, CL., Green, S.A.,& Baker, B.L. (2012). Parenting stress and child behavior problems: a transactional relationship across time. Am J intellect of Early Adolescence, 15, 203-219.

Pakaslahti, K.(2000). Children andc adolescent aggressive behavior context: the development and application of aggressive problem-splving strateges. Journal of Aggression and violent behavior , 5(5), 467- 490.

Roberton, T., Daffen, M., Bucks, R.S.(2012). Emotion regulation and aggression. Aggression and violent behavior, 17(1), 72-82.

Rodriguez, C.H. M., Tucker, M.C.,& Palmer, K. (2016). Emotion Regulation in Relation to Emerging Adults’ Mental Health and Delinquency: A Multi-informant Approach. Journal of Child and Family Studies, 25(6), 1916-1925.

Sanders, M.R.,Markie-Dadds, C.,Rinaldis, M., Friman, D.,& Baig, N.(2007). Using household survey data to inform policy decisions regarding the satisfaction report. Canadian Journal of School Psychology, 16, 53-64.

Sandler, I.N., Tein, J.Y & West, S.G. (1994). “Coping, stress, and the psychological symptoms of children of divorce: A cross-sectional and longitudinal study”. Child Development, 65, 1744-1763.

Solem, M., Christophersen, K., Martinussen, M.(2011). Predicting parenting stress: children’s behavioral problems and parent’s coping. Infant Child, 20, 162-180.

Szasz, P.L., Szentagotai, A.,& Hofmann, S.G.(2011). The effect of emotion regulation strategies on anger. Behavior research and therapy, 49(2), 114-119.

Tugade, M.M., Frederickson, B.L.(2002). Positive emotions and emotional intelligence. In:

 

[1] Moher

[2] Ly

[3] Sanders

[4] Markie-Dadds

[5] Rinaldis

[6] Friman

[7] Baig

[8] Neece

[9] Solem

[10] Christophersen

[11] Olina

[12] Pakaslahti

[13] Mash

[14] Jahnson

[15] Fontine

[16] Sandler

[17] Tein

[18] West

[19] Dillon

[20] Ritchey

[21] Johnson

[22] La-Bar

[23] Feldman

[24] Gross

[25] Christensen

[26] Benvenuto

[27] Tugade

[28] Frederickson

[29] Fox

[30] Rausoo

[31] Dutton

[32] Rodriguez

[33] Tucker

[34] Palmer

[35] Szasz

[36] Szentagotai

[37] Hofmann

[38] Martin

[39] Dahlen

[40] Roberton

[41] Daffen

[42] Bucks

[43] Ciarrochi

[44] Chan

[45] Ciputi

[46] Murray

[47]. Tabachnick & Fidell

[48] . Boomsma

[49] Bentler

[50] -Byrne, B. M. (2010). Structural equation modeling with AMOS: Basic concepts, applications, and programming. Routledge.

[51] Root Mean Square Error Approximation

[52] Comparative Fit Index

[53] Normed Fit Index

[54] Goodness of Fit Index

[55] Goodness of Fit Index

اشتراک گذاری :

دیدگاه خود را بنویسید