کمک کردن به خودتان زندگی را راحت تر می کند

  • clinicghoghnous@gmail.com
  • 09395555017 و 22696467-021

نقش واسطه ای تنظیم شناختی هیجان در رابطه ی بین رابطه والد-فرزندی و پرخاشگری

نقش واسطه ای تنظیم شناختی هیجان در رابطه ی بین رابطه والد-فرزندی و پرخاشگری

نقش واسطه ای تنظیم شناختی هیجان در رابطه ی بین رابطه والد-فرزندی و پرخاشگری

نویسنده : دکتر آناهیتا نعمت زاده
چکیده
هدف از پژوهش حاضر نقش واسطه ای تنظیم شناختی هیجان در رابطه ی بین رابطه والد-فرزندی و پرخاشگری در نوجوانان دختر بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و روش مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه این پژوهش دانش آموزان دختر پایه هشتم دوره اول متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 97-1396بود. جهت انتخاب نمونه از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای استفاده شد. بدین صورت که از مناطق شهر تهران به تصادف¬ 4 ¬منطقه ¬انتخاب و سپس از مناطق انتخاب شده تعداد 4 دبیرستان(از هر منطقه یک دبیرستان) انتخاب شد. سپس از هر یک از دبیرستان های انتخاب شده تعداد 80 دانش آموز پایه هشتم انتخاب(در مجموع 320 دانش آموز) و¬ پرسشنامه های پژوهش را تکمیل نمودند. پرسشنامه های پژوهش شامل پرخاشگری ابوالمعالی ، مقیاس رابطه ی والد فرزندی باقری، و پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجانی گارنفسکی بودند، که روایی و پایایی آن در تحقیقات مختلف مورد تأیید قرار گرفته است. داده¬های پژوهش با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری، تجزیه و تحلیل شدند. نتایج بدست آمده از تحلیل فرضیات پژوهش نشان داد که شاخص های برازش مدل پژوهش در وضعیت مطلوبی قرار دارد. همچنین متغیر رابطه والد-فرزندی بر پرخاشگری نوجوانان هم اثر مستقیم و هم اثر غیرمستقیم( به واسطه ی تنظیم هیجان) دارد.

واژگان کلیدی: تنظیم شناختی هیجان ، رابطه والد-فرزندی ، پرخاشگری


مقدمه
به گفته روان شناسان اجتماعی مخرب ترین نیرو در روابط اجتماعی، پرخاشگری است که دو جنبه متفاوت دارد: یکی عینیت (عمل) و دیگری ذهنیت (احساسات). عینیت نشانگر این است که پرخاشگری رفتاری عملی، آشکار و خارجی است و ذهنیت حاکی از این است که پرخاشگری همراه با یک احساس درونی است؛ این احساس ترکیبی از افکار، هیجان ها و گرایش های رفتاری است که به صدور رفتار پرخاشگرانه منجر می شود (ابوالمعالی، 1392). پرخاشگری احساس های منفی نشان داده شده توسط فردی است که در شرایط تنیدگی زا قرار دارد (ساین ، لاندی ، هایمز و کری داد ، 2011). رفتار پرخاشگرانه به عنوان اقدامی نسبت به فرد یا شی ء خاص با هدف صدمه یا ترساندن دیگران است (دوی ، پری هاتسانتی ، ستیاوان و سیسواتی ، 2015). در واقع پرخاشگری، تمایل به آسیب جسمی یا عاطفی به دیگران است که شامل پرخاشگری فیزیکی از طریق رفتارهایی مانند شکستن اموال دیگران، هدف قرار دادند دیگران، هل دادن، پرتاب اشیاء یا صدمه زدن به حیوانات و همچنین پرخاشگری کلامی از طریق رفتارهایی مانند استدلال، انتقاد، تهدید، توهین و یا سرزنش دیگران بروز می کند (ترینز ، اسانا ، الیورز و کابررا ، 2013). پرخاشگری واکنشی است که تحت عنوان پرخاشگری خصمانه نیز آمده است، رفتاری تلافی جویانه است معمولا بر اساس ترس، تهدید یا پاسخی به یک موقعیت تحریک آمیز یا ناکام کننده به قصد آسیب زدن یا صدمه رساندن به دیگران صورت می گیرد. در مقابل پرخاشگری پیش فعال، که تحت عنوان پرخاشگری وسیله ای نیز آمده است، در تئوری یادگیری اجتماعی بندورا به عنوان رفتاری که به وسیله ی تقویت های بیرونی مهار می شود، بیان شده که حساب شده است و انگیزه ی کودک و نوجوان از این رفتار، بیشتر برای کسب پاداش و یا تحمیل اراده خود است (الیس ، ویس و لاکمن ، 2009).
محققان برقراری محیطی گرم و صمیمی در خانواده و رابطه محبت آمیز بین والدین و فرزندان را عاملی در جهت کاهش پرخاشگری فرزندان می دانند(بروتمن و همکاران، 2009؛ به نقل از میرزایی کوتنایی، شاکری نیا و اصغری، 1394). این رابطه نقش مهمی در عملکرد فرزندان دارد و از راه این ارتباط دو جانبه با والدین است که فرزندان چیزهایی درباره محیط اطراف خود فرا می گیرند. اگر والدین نسبت به علائم فرزندانشان حساس نباشند، آن ها را حمایت نکنند، باعث ایجاد حس نا امنی در آن ها می گردند و در نتیجه فرزندان در ارتباط موثر با دیگران مشکلاتی خواهد داشت (پی ، 2011). کودکانی که از سوی والدین طرد می شوند مورد غفلت قرار می گیرند و یا شاهد اختلاف والدین هستند با احتمال بیشتری رفتار پرخاشگرانه نشان می دهند. والدین غافل نسبت به نیازهای کودک بی توجه هستند و انتظارات کمی از فرزندانشان دارند. یکی از دلایل پرخاشگری این کودکان برای این است که مورد توجه والدین واقع شوند. کیفیت تعامل والد-فرزند در چگونگی بررسی و تفسیر فرزندان از جهان اطرافش هم تاثرگذار است (مورای ، دیور ، رابین ، نایتون-ویسور و باث-لافورث ، 2014). کودک بر اساس تجربه های اولیه در برخورد با دیگران نیات آن ها را تفسیر می کند؛ بدین گونه که وقتی کودک ی تجربه های اولیه خوبی نداشته باشد، در برخورد با دیگران و برداشت رفتارهایشان به ویژه اگر مبهم باشد و نیات پرخاشجویانه و یا نیکوکارانه آن ها واضح نباشد، گرایش به تفسیر اشتباه رفتار دارد و واکنشی خصمانه نشان می دهد (پی، 2011).
تحقیقاتی که در زمینه مشکلات رفتاری صورت گرفت است، اغلب این نتیجه را در برداشته است که اختلال های رفتاری ماند پرخاشگری بیشتر حاصل خانواده های مشکل دار، ساختار ناسالم و نحوه ارتباط نامطلوب والدین با فرزندان است تا عوامل ژنتیکی و بیولوژِکی (یاکوب ، 2010).
ارتباط موتور روابط اجتماعی و یک ضرورت برای همه روابط است و هنگامی که با تعامل والد-فرزند می آید نقش حیاتی ایفا می کند. ایجاد و حفظ روابط بین والدین و فرزندان است که باعث تعامل قوی بین والدین و کودک می شود و به طور قابل توجهی به درک و پذیرش متقابل بین والدین و فرزند کمک می کند (پاپو و ایلسنمی ، 2015). کارنس هولت (2012) معتقد است تعامل والد-فرزندی نخستین معرف دنیای ارتباطات کودک و یک رابطه مهم و حیاتی برای ایجاد امنیت و عشق است که متشکل از ترکیبی از رفتارها، احساسات و انتظاراتی است که منحصر به پدر و مادر خاص و یک کودک خاص است. در خصوص اهمیت آن نیز بیشتر پژوهشگران به این نتیجه رسیده اند که عامل خانواده و مخصوصا رفتار والدین در دوران کودکی نقش مهمی در بروز مشکلات رفتاری در کودکی و بزرگسالی دارد، زیرا کودکان آینه والدینند و رفتار کودک عکس العملی به عوامل محیطی و خصوصا نسبت به عملکرد والدینش است (رانکان و همکاران، 2012). می توان گفت تنیدگی و تعارض والد – نوجوان در طول نوجوانی به عنوان یک واقعه دوتایی ، میان فرد ، اختلاف رفتاری آشکاری مانند نزاع ، اختلاف و بحث را در برمی گیرد (شانز ، 1987 ؛ به نقل ازفورهند و همکاران، 1988). نقش تعارض در روابط خانوادگی از تعارض های میان فردی دیگر به دلیل این که خانواده ها با روابط نزدیک ، طولانی مدت مشخص می شوند که در طول زمان و موقعیت های رشدی تغییر می کند ، متفاوت است (وایت ، 2001 ؛ به نقل از اسدی، جاویدی و قاسمی، 1394). برای مثال ، تعارض والد – فرزند در طول کودکی شامل مهار و کنترل فیزیکی است (هوی ، هیات ، لارسن ، بورک و رابین ، 2017) ؛ و در مقابل تعارض والد – فرزند در طول نوجوانی به احتمال بیشتر اختلافات کلامی را به نسبت فیزیکی شامل می شود روابط بین والدین و نوجوانان در طول دوره نوجوانی در مقایسه با روابط والد – کودک بدتر شده و این بدتر شدن روابط والد – کودک با افزایش تعارض ، کاهش رضایت والدینی از رفتار نوجوانان نشان داده می شود (اسمکوسکی ، رز ، ذاکالو ، کوتر و ایوانز ، 2017).
محققین آسیب شناسی روانی معتقدند که داشتن عملکرد موفق در تعاملات اجتماعی، پرخاشگری و خشونت تکانشی و احساس شرمندگی و گناه نیز در نتیجه ی تنظیم ناکافی پاسخ های هیجانی ایجاد می گردد (ساندلر ، تین و وست ، 1994) مثلا گفته شده است که عدم تنظیم هیجان می تواند منادی رفتارهای مشکل آفرینی همچون خشونت باشد (دیلون ، ریتکی ، جانسون و لا-بار ، 2007). تنظیم هیجان به توانایی فهم هیجان ها، تعدیل تجربه و ابراز هیجان ها اشاره دارد (فلدمن ، گراس ، کریستنسن و بنوناتو ، 2001). تنظیم هیجان سازگارانه با سازگاری و تعاملات مثبت مرتبط است و موجب افزایش فراوانی تجربه ی هیجان مثبت و مقابله ی موثر با موقعیت های استرس زا می شود و حتی توانایی فعالیت های واکنشی لازم را در پاسخ به موقعیت های اجتماعی بالا می برد (توگاد و فردریکسون ، 2002).
از دیدگاه پردازشی – تجربه‌ای، چنین فرض می‌شود که هیجان‌ها نقش اصلی را در بدکارکردی روان‌شناختی بازی می‌کنند. این دیدگاه پیشنهاد می‌کند که هیجان‌های منفی مهم و اساسی مانند بی‌ارزشی و ناامنی ممکن است باعث ایجاد طرحواره های عاطفی – شناختی پیچیده ناسازگار شود؛ درنتیجه، ادراک فرد از الگوهای هیجانی را شکل داده و احساس فرد را به خود و جهت‌گیری او را به جهان تغییر دهد (به نقل از فکس ، راسو و داتون ، 2001).
توانایی تنظیم شناختی عواطف، همگانی است. اما چون در دوران نوجوانی، نوجوانان با تجارب متفاوت و منحصر به فرد مواجه و دستخوش تغییرات جسمانی، اجتماعی، روانی می شوند چنین تغییراتی منجر به کاهش ظرفیت مقابله موثر در ان ها می گردد؛ لذا در پاسخ به این تجارب هیجان های خود را به شیوه های متفاوتی کنترل و تنظیم می کنند (رودریگز ، تونر و پالمر ، 2016).
در مطالعات متعددی به نقش و تاثیر تنظیم هیجان بر کنترل خشم اشاره کرده اند. در مطالعه ای که توسط ساز ، سنتاگوتای و هافمن (2011) انجام گرفته، اثرات راهبردهای تنظیم هیجان مختلف بر تجربه و ابراز خشم مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که تکنیک های بازارزیابی اثربخشی بیشتری نسبت به تکنیک های پذیرش و سرکوب (بازداری) برای تعدیل تجربه و ابراز خشم دارد. در مطالعه ی دیگری که توسط مارتین و داهلن (2005) انجام شده، به این نتیجه رسیده اند که بین تنظیم هیجان شناختی با افسردگی، اضطراب، استرس و خشم رابطه وجود دارد. همچنین مشخص گردیده که پیش تنظیمی هیجان ممکن است به وسیله افزایش عاظفه منفی، کاهش بازداری ها بر ضد پرخاشگری، تسلیم کردن فرایندهای تصمیم گیری، تنزل شبکه های اجتماعی و افزایش برانگیختگی فیزیولوژیکی موجب رفتار پرخاشگرانه شود (روبرتون ، دافرن و باکس ، 2012). بر طبق پژوهش هایی که توسط سیاروچی ، چان و سیپوتی (2001) انجام شده است کنترل ضعیف هیجانات ناخوشایند در افرادی که از خودکنترلی هیجانی پایینی برخوردارند، موجب عدم سازگاری و انطباق ضعیف تر آنان خواهد شد. همچنین افراد با خلق گرم (پر حرارت یا تندخو) به طور مزمنی هیجاناتشان را به شدت و به صورت عمیق تجربه می کنند، نسبت به افراد دیگر به صورت شدید تری واکنش نشان می دهند و این حالت خلقی خود را به مدت بیشتری نگه می دارند زیرا این افراد به علت اجتناب از سبک های مواجه و کنار آمدن می توانند دچار ناسازگاری اجتماعی شوند و بنابر پیشنهاد آنان کنترل هیجانات توسط نوجوانان در بالا بردن سازگاری آن ها بسیار موثر است. موری و همکاران (2014) در پژوهش خود به این نتایج دست یافتند که کیفیت تعامل پدر-دختر و مادر-دختر با سطوح پایین تری از پرخاشگری دختران همراه بوده است ؛ یافته های این پژوهش نشان داد تعاملی که دخترها به طور مشترک با هر دو والد خود دارند، پیش بینی کننده قوی تر پرخاشگری است.
در نظر گرفتن اهمیت مقوله ی رابطه ی والد-فرزند با در نظر گرفتن نقش میانجی تنظیم هیجان و نقش هر کدام از این متغیرها در پرخاشگری، محقق را بر آن داشت تا به پژوهش در این زمینه بپردازد. از آن جایی که پژوهشی در خصوص ارتباط متغیرهای مذکور به طور همزمان صورت نگرفته، خلاء پژوهشی در این حوزه احساس می شود. بنابراین مساله پژوهش حاضر بررسی این سوال است که در قالب یک مدل، آیا مدل پیش بینی پرخاشگری براساس رابطه والد-فرزند با میانجی گری تنظیم هیجان در نوجوانان از برازش مطلوبی برخوردار است؟
روش پژوهش
این پژوهش با توجه به هدف آن از نوع تحقیقات توسعه ای و از لحاظ شیوه ی گرد آوری داده ها و تحلیل آنها به روش توصیفی و از نوع طرح های همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری می باشد که در آن به بررسی روابط درونی بین متغیرها در قالب تبیین مدل خواهد پرداخت و هدف از آن بررسی رابطه سازه¬های نهان برونزا و درونزا موجود در مدل است.
جامعه
جامعه این پژوهش دانش آموزان دختر پایه هشتم دوره اول متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 97-1396است.
نمونه و روش نمونه گیری
جهت انتخاب نمونه از روش نمونه گیری ای چند مرحله ای استفاده شد. بدین صورت که از مناطق شهر تهران به تصادف¬ 4 ¬منطقه ¬انتخاب و سپس از مناطق انتخاب شده تعداد 4 دبیرستان(از هر منطقه یک دبیرستان) انتخاب شد. سپس از هر یک از دبیرستان های انتخاب شده تعداد 80 دانش آموز پایه هشتم انتخاب(در مجموع 320 دانش آموز) و¬ پرسشنامه های پژوهش را تکمیل نمودند. دربارۀ حجم نمونه در پژوهش¬های مربوط به روش تحقیق همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری نظرات گوناگون وجود دارد ولی همه بر این موضوع توافق دارند که مدل معادلات ساختاری شبیه تحلیل عامل از فنون آماری است که با نمونۀ بزرگ قابل اجرا می¬باشد (تاباچنیک و فیدل ، 2001).بومسما (1983) به نقل از تاباچنیک و فیدل (2001) حجم حدود 200 نفر را برای برازش مدل کافی دانسته است. بر اساس اندازه اثر مورد انتظار و توزیع¬ متغیرهای اندازه¬گیری شده و همچنین لحاظ توان آزمون، به ازای هر پارامتر برآورد شده حداقل 10 آزمودنی ممکن کافی باشد، به شرط اینکه اندازه برآورد اثر بزرگ باشد و متغیرهای اندازه¬گیری شده دارای توزیع نرمال باشند (تاباچنیک و فیدل، 2001). در پژوهش حاضر براساس ابزارهای استفاده شده 32 مؤلفه در مدل وجود خواهد داشت و بنابراین حداقل به 320 نفر نمونه نیاز است.
ابزار اندازه گيري
پرسشنامه پرخاشگری ابوالمعالی
این مقیاس توسط ابوالمعالی(1395) ساخت و اعتباریابی شده است. در این مقیاس یک نمره کلی برای پرخاشگری به دست می آید و نیز براساس نتایج تحلیل عاملی، پرخاشگری در پنج بعد 1.«رفتاری- فعال- خصمانه- وسیله ای»، 2. «عاطفی- – واکنشی- خصمانه»، 3. «رفتاری – واکنشی–کلامی»، 4. «رفتاری– فعال – غیرکلامی» و 5. «شناختی- خصمانه – غیرکلامی اندازه گیری می شود.
پایایی نمره کل این پرسشنامه 29 سؤالی با استفاده از روش بازآزمایی (96/0) و همسانی درونی (آلفای کرونباخ، 91/0) به دست آمد، ضریب پایایی هر یک از زیرمقیاس های این آزمون نیز با روش همسانی درونی درحد مطلوب گزارش شده است.
روایی این آزمون از طریق تعیین ضریب همبستگی آن با فرم کوتاه آزمون حل مسئله اجتماعی دی زوریلا و نزو و مای دیو-الیوارس، مقیاس اضطراب کتل، و خرده آزمون پرخاشگری آزمون SCL90 به دست آمد که رضایتبخش و معنی دار بود. این مقیاس در ارتباط با شناخت، احساسات و رفتار پرخاشگرانه ساخته شده است و می توان براساس نتایج آن ابعاد پرخاشگری را شناسایی و برنامه های مداخله ای را طراحی کرد.
مقیاس رابطه والد-فرزندی باقری
پرسشنامه ارزیابی رابطه والد – فرزند توسط باقری (1395) ساخته شده است که از 48 گویه تشکیل شده است که به منظور سنجش کیفیت ارتباط والدین و فرزندان بکار می رود.
این پرسشنامه دو فرم دارد که یکی برای سنجش رابطه فرزند با مادر و دیگری برای سنجش رابطه فرزند با پدر است. هر دو فرم برای پدر و مادر یکسان است، به جز کلمات «پدر» و «مادر» که قابل تغییر است. بنابراین فقط یک فرم در اینجا آورده شده است. اما در فرم های پدر و مادر عامل های مختلفی وجود دارد.
شیوه ی نمره گذاری سؤالات به صورت طیف لیکرت 5 گزینه ای(کاملا مخالفم=1 تا کاملا موافقم= 5) است.
ضرایب پایایی خرده مقیاس های این پرسشنامه در جدول 1 و 2 گزارش می شود:
جدول 1 بررسی پایایی مولفه های آزمون سبک والد فرزندی فرم والد پدر
مولفه انعطاف پذیری تزلزل- نرمی کنترل و محدودیت نازپروردگی رسمیت درهم تنیدگی پذیرش مشروط رهایی الگوی امنیت مدار الگوی آزادی مدار
آلفای کرونباخ 0.68 0.56 0.78 0.64 0.74 0.82 0.59 0.62 0.86 0.83

جدول2بررسی پایایی مولفه های آزمون سبک والد فرزندی فرم والد مادر
مولفه انعطاف پذیری تزلزل- نرمی کنترل و محدودیت نازپروردگی رسمیت درهم تنیدگی پذیرش مشروط رهایی الگوی امنیت مدار الگوی آزادی مدار
آلفای کرونباخ 0.77 0.59 0.68 0.75 0.78 0.78 0.68 0.61 0.89 0.87

در پژوهش باقری و غفاری(1392) شاخص هاي برازندگي مؤيد معتبر و مقبول بودن مدل نظري طراحي شده پرسشنامه بود . علاوه بر همة سئوالات با عامل هاي مورد نظر ارتباط معنادار دارند و بنابراین پرسشنامه از روايي سازه مناسبي برخوردار است.
پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجانی گارنفسکی
پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجانی، یک پرسشنامه ی خودسنجی است که توسط گارنفسکی و همکاران (2001) برای شناسایی راهبردهای مقابله ای شناختی پس از تجربه کردن وقایع یا موقعیت های منفی تدوین شد. این پرسشنامه با 9 مولفه (مولفه های مثبت: پذیرش تمرکز محدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی، ارزیابی مجدد مثبت، دیدگاه پذیری و مولفه های منفی: ملامت خویش، نشخوارگری، فاجعه سازی و ملامت دیگران) دارای 36 ماده است. این پرسشنامه در گروه های بهنجار و بالینی از سن 12 سال به بالا قابل اجرا است. پاسخ های این پرسشنامه در یک پیوستار 5 درجه ای (همیشه، اغلب اوقات، معمولا، گاهی و هرگز) جمع آوری می گردد. نمره هر راهبرد از طریق جمع نمرات داده شده به هر یک از عبارات تشکیل دهنده آن راهبرد به دست می آید و می تواند در دامنه ای از 4 تا 20 قرار بگیرد و جمع کل نمرات در دامنه ای از 36 تا 180 قرار می گیرد. این آزمون در ایران توسط حسنی (1389) ترجمه و مورد استفاده قرار گرفت. سازندگان این پرسشنامه اعتبار آن را از طریق آلفای کرونباخ برای راهبردهای مثبت 91/0، راهبردهای منفی 87/0 و کل پرسشنامه 93/0 محاسبه کرده اند. اعتبار بدست آمده برای کل آزمون با استفاده از روش آلفای کرونباخ 92/0 و برای عامل های تشکیل دهنده ی آزمون بین 77/0 تا 88/0 قرار داشت و با استفاده از روش بازآزمایی برای کل آزمون 77/0 به دست آمد. روایی آزمون از طریق همبستگی نمره کل با نمرات خرده مقیاس ها در دادمنه ای از 4 تا 68/9 با میانگین 56/0 گزارش شده که نشان از وضعیت مطلوب روایی پرسشنامه دارد.

یافته های پژوهش
تحلیل داده های جمعیت شناختی نشان داد 8/14 درصد گروه نمونه را نوجوانان 13 ساله، 81 درصد را نوجوانان 14 ساله و 2/4 درصد را نوجوانان 15 ساله تشکیل می دادند.
یافتههای توصیفی متغیرهای پژوهش در جدول (3) آورده شده است.
جدول 3 یافته‌های توصیفی خرده‌مقیاس‌های تحقیق
شاخص آماری
مقیاس میانگین انحراف استاندارد
رابطه والد-فرزندی 65/134 20/11
تنظیم هیجان مثبت 78/82 50/8
تنظیم هیجان منفی 27/79 71/8
پرخاشگری 67/91 82/8

یکی از مفروضه های مدلسازی معادلات ساختاری نرمال بودن توزیع چند متغیری است. برای این منظور در نرم افزار AMOS از ضریب کشیدگی چند متغیری ماردیا استفاده می شود. بنتلر (2005) پیشنهاد می کند که مقادیر بزرگتر از 5 برای ضریب ماردیا نشان دهنده توزیع غیر نرمال داده ها است (بیرن، 2010). مقدار ضریب ماردیا برای داده های پژوهش حاضر برابر با 19/3 است که نشان می دهد مفروضه نرمال بودن چند متغیره برقرار است.
مقدارهای بدست آمده برای این شاخص های برازش مدل اولیه نشان داد که در مجموع الگو در جهت تبیین و برازش از وضعیت مناسبی برخوردار نیست و نیاز به اصلاحات دارد. به منظور اصلاح شاخص های برازش مدل با پیشنهاد نرم افزار کوواریانس میان برخی زیرمقیاس های متغیرهای رابطه والد فرزندی ایجاد شد تا شاخص های برازش مدل در وضعیت مطلوبی قرار گرفتند. در ادامه ضرایب مسیر استاندارد شده ی مدل های اصلاحی در شکل و جدول ارائه شده است.
جدول4. شاخص های برازش تحلیل مسیر مدل اصلاحی
نام شاخص شاخص های برازش
مقدار حد مجاز
(χ2 )/df 27/2 کمتر از 3
(ریشه میانگین خطای برآورد)RMSEA 07/0 کمتر از1/0
CFI (برازندگی تعدیل یافته) 94/0 بالاتر از 9/0
NFI (برازندگی نرم شده) 93/0 بالاتر از 9/0
GFI (نیکویی برازش) 96/0 بالاتر از 9/0
AGFI (نیکویی برازش‌اصلاح شده) 94/0 بالاتر از 9/0

شکل1. مدل اصلاحی در حالت ضرایب استاندارد شده

با توجه به اینکه در مدل های آزمون شده بالا، مسیرهای بین متغیرها همان فرضیه¬های پژوهش هستند، در ادامه به همراه جداول اثرات مستقیم و غیر مستقیم به آزمون فرضیات پژوهش پرداخته شده است.

ضرایب و معناداری اثر مستقیم و غیر مستقیم رابطه والد-فرزندی بر پرخاشگری
متغیر ملاک متغیر پیش بین نوع اثر ضریب استاندارد نشده β استانداردشده آماره ی سوبل sig
پرخاشگری رابطه والد-فرزندی مستقیم 49/0- 55/0- 95/3- 001/0
پرخاشگری رابطه والد-فرزندی به واسطه ی تنظیم هیجان مثبت 21/0- 24/0- 68/2- 01/0
پرخاشگری رابطه والد-فرزندی به واسطه ی تنظیم هیجان منفی 18/0 23/0 57/2 02/0

آنچه از نتایج جدول فوق برمی¬آید این است که عوامل رابطه والد-فرزندی اثر مستقیم منفی بر پرخاشگری داشته است، رابطۀ رابطه والد-فرزندی با پرخاشگری به صورت مستقیم برابر(95/3- = t و 55/0-=β) است. بنابراین فرضیه مطرح شده در ارتباط با وجود اثر مستقیم رابطه والد-فرزندی بر پرخاشگری نوجوانان دختر با 95 درصد اطمینان مورد تأیید بوده است.
جهت بررسی اثر متغیر میانجی نگرانی در رابطه بین رابطه والد-فرزندی با پرخاشگری ، از آزمون سوبل استفاده گردید. یک روش مورد استفاده برای سنجش معنی داری اثر متغیر واسطه آزمون سوبل (1982) است که مستقیما معنی داری ab را نسبت به توزیع بهنجار Z با استفاده از خطای استاندارد متغیر میانجی می سنجد. بدین ترتیب که پس از تقسیم حاصل ضرب دو ضریب غیر استانداردی که مسیرهای متغیر واسطه را تشکیل می دهند بر خطای استاندارد این حاصلضرب، نسبت بدست آمده با جدول توزیع بهنجار مقایسه می شود؛ اگر نسبت بدست آمده بزرگ تر از 96/1 باشد نتیجه گرفته می شود که اثر متغیر میانجی معنی دار است.
آنچه از نتایج جدول فوق برمی¬آید این است که فرضیه مطرح شده در ارتباط با وجود اثر غیرمستقیم رابطه والد-فرزندی بر پرخاشگری نوجوانان دختر به واسطه ی تنظیم هیجان مثبت و منفی با 95 درصد اطمینان مورد تأیید بوده است.
بحث و نتیجه گیری
نتایج آزمون آماری نشان داد شاخص های برازش مدل پژوهش در وضعیت مطلوبی قرار دارد. همچنین متغیر رابطه والد-فرزندی بر پرخاشگری نوجوانان هم اثر مستقیم و هم اثر غیرمستقیم( به واسطه ی تنظیم هیجان) دارد (p<0.05). این یافته با نتایج پژوهش های میرزایی کوتنایی و همکاران (1394) ، و پوپو و ایلسانمی (2015) ، موری و همکاران(2014) ، یاکوب ( 2010). و اسمکوسکی و همکاران (2017) همخوانی دارد. همسو با یافته پژوهش حاضر، میرزایی کوتناییو همکاران (1394) پژوهشی با عنوان رابطه انسجام خانواده و تعامل والد- فرزند با حرمت خود و پرخاشگری فرزندان انجام داد. نتایج تحلیل همبستگی حاکی از وجود رابطه منفی و معنادار بین انسجام خانواده ، تعامل والد-فرزند و ابعاد آن با پرخاشگری کل و خرده‌ مقیاس‌های آن بود. همچنین پوپو و ایلسانمی (2015) نشان داده اند که تعامل منفی والد-فرزند که منجر به کاهش نظارت فرزند، نظم و انضباط تنبیهی بیشتر و مشارکت کمتر در فعالیت های فرزند می شود، باعث افزایش رفتارهای ضد اجتماعی چون پرخاشگری فرزندان می شود. همسو با یافته های پژوهش حاضر موری و همکاران (2014) در پژوهش خود به این نتایج دست یافتند که کیفیت تعامل پدر-دختر و مادر-دختر با سطوح پایین تری از پرخاشگری دختران همراه بوده است ؛ یافته های این پزوهش نشان داد تعاملی که دخترها به طور مشترک با هر دو والد خود دارند، پیش بینی کننده قوی تر پرخاشگری است. در تبیین این یافته می توان گفت که هم راستا با پژوهش های قبلی بین انحرافات نوجوانان و تعارضات والدین با یکدیگر رابطه¬ی مثبت و قوی وجود داشته است. خانواده¬هایی که تعارضات بین والدینی در آن ها زیاد است به احتمال قوی نمی¬توانند رفتارهای مناسب اجتماعی را به فرزندانشان آموزش دهند. همچنین، فرزندان این خانواده¬ها به احتمال زیاد رفتارهای والدین را الگوی مناسب برای رفتار با دیگران تلقی می¬کنند و مطالعات خارجی و داخلی نیز این نتایج را تایید می کنند . بنابر این، در خانواده¬هایی که کیفیت روابط منفی است و سرشار از تعارض و اختلاف است، تعارض به فرزند و رفتارهای او گسترش پیدا می کند و این گونه روابط و زمینه¬های خانوادگی موجب مشکلات سازگاری در فرزندان می¬شود. بسیاری از اختلال های رفتاری در خانواده¬هایی مشاهده می¬شود که فضای حاکم بر آن پرخاشگرانه است و ارتباطات برای فرزندان تهدید آمیز تلقی می شود. در مطالعه‌ای دیگر، روبرتون ، دافرن و باکس (2012) به بررسی تعارض بین والدین و مشکلات هیجانی و رفتاری نوجوانان پرداختند. شواهد تجربی رابطه‌ی مثبت و معنی¬داری را بین نوجوانانی که در محیط خانوادگی خشونت زده زندگی می‌کنند و توسعه اختلال شناختی، عاطفی، رفتاری و اجتماعی نشان داد. در واقع، در این مطالعه نوجوانان در معرض تعارض و درگیری بین والدین در حوزه عاطفی در معرض تجربه احساسات حاد افسردگی، از دست دادن، غم، سردرگمی، احساس گناه، ترس، ناامنی و عدم اعتماد به نفس هستند. در مجموع به نظر می رسد، خانواده و روابط والدین با یکدیگر نقش مهمی در بهداشت روانی فرزندان ایفا می کند. بنابراین، درباره نقش خانواده در پرخاشگری فرزندان می¬توان بر اهمیت چگونگی عملکرد خانواده و روابط والدین با یکدیگر اشاره کرد. همان¬گونه که تعارض و کشمکش بین والدین و ایجاد محیطی تنش زا منجر به پرخاشگری در فرزندان می شود، ایجاد محیطی سالم و جو هیجانی مثبت منجر به سلامت و بهداشت روانی فرزندان می شود. در پژوهشی جلیلیان و همکاران(1392) نشان دادند که تعارض والد-نوجوان همراه با روابط خصومت آمیز در خانواده منجر به احساس ناکامی شده و این احساس نگرش های ضداجتماعی را بر می‌انگیزد که در نهایت باعث رفتارهای انحرفی در نوجوان خواهد شد و داده‌های این پژوهش روابط معنی داری بین متغییر های ذکر شده و رفتارهای انحرافی نوجوان نشان داد. به علاوه باید گفت که عدم صمیمیت در بین اعضای خانواده خصوصاً والدین و فرزند منجر به احساس طرد شدن فرزند از سوی والد می¬شود که می¬تواند نگرش های ضداجتماعی را در او ایجاد کند. در حقیقت گرمی روابط و عواطف و همچنین پیوند و تعهد عاطفی موجود در بین اعضای خانواده که از ویژگی های اصلی خانواده های منسجم محسوب می¬شود، در فرزندان آن¬ها این احساس را به وجود می آورد که مورد پذیرش والدین هستند و والدین نسبت به خواسته¬های آن¬ها حساس هستند. مادری کردن ، زمانی که کودکان ، خردسال هستند ، به رفع نیازها ، ارائه عشق و امنیت مربوط می شود . اما به تدریج با بزگ تر شدن کودکان و ورود به سن نوجوانی ، وظایف دیگری نیز از مادران انتظار می رود . وظایفی چون : تعیین حد و مرز ، پیدا کردن روش های ارتباطی و برخورد با نوجوان به عنوان فردی مستقل متناسب با شخصیت خاصی که دارد . قالب های فرهنگی و تصاویر منفی مادران مقرراتی در رسانه ، از یک سو و تمایل به استقلال طلبی از سوی دیگر تعارضات مادران و دختران را دامن می زند . طغیان هورمون ها ، تصور نادرست آسیب پذیری در مواجهه با مسائل مختلف ، همچنین اینترنت و گستردگی رسانه هایی که در پیش روی نوجوانان قرار دارد ؛ می تواند از جمله عواملی باشد که روابط مادر – فرزندی را از جانب دختران به چالش می کشد(الیس ، ویس و لاکمن ، 2009). همچنین این یافته ها را می توان طبق دیدگاه روان پویشی تبیین نمود؛ دیدگاه روان پویشی در مورد مشکلات هیجانی – رفتاری از تحلیل های روانی فروید منشأ می گیرد. مطابق این دیدگاه مشکلات رفتاری و هیجانی نوجوان از تضادهای ناخودآگاه درونی سرچشمه می گیرند . همان گونه که در نظریه وینی کات آمده است ؛ روابط ضعیف مادر – فرزند اغلب ریشه مشکلات هیجانی و رفتاری در نوجوانان و بزرگسالان است (موهر ، 2009). در مجموع می‏توان بیان نمود که مشکلات والدین می¬توانند پرخاشگری فرزندان را تحت تاثیرات منفی قرار دهد. لذا، برطرف کردن مشکلات خانواده و ایجاد فضایی مناسب در خانه منجر به سلامت روانی فرد و کاهش پرخاشگری در نوجوانان می‌شود. هر کار پژوهشی با محدودیت¬های خاص خود رو به روست که این پژوهش نیز از این قاعده مستثنی نیست. ناتوانی در کنترل اختلالات روانشناختی نوجوانان دختر مورد مطالعه و والدینشان محدودیت پژوهش حاضر بود. منابع ابوالمعالی، خدیجه (1392). پیش‌بینی اضطراب، پرخاشگری و شایستگی اجتماعی کودکان پیش‌دبستانی بر اساس کمال‌گرایی ناسازگارانه والدین. فصلنامه روانشناسی تربیتی، 4(1)، 35-25. استورا، جین. بنجامین. (1991). تنیدگی یا استرس بیماری جدید تمدن. ترجمه پریرخ دادستان (1390). تهران: انتشارات رشد. بشیری خطیبی، بهنام و فخرایی، سیروس. (1392). بررسی علل اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر پرخاشگری در میان خانواده های تبریز. جامعه شناسی کاربردی، 50 (2)، 233-221. ساجدی، ژیلا. ضرابیان، کاظم و صادقیان، عفت. (1389).بررسی شیوع مشکلات رفتاری کودکان 3 تا 6 ساله مهدهای کودک و کلاس های آمادگی تحت نظارت سازمان بهزیستی شهر همدان. مجله علمی پژوهشی دانشکده پرستاری و مامایی همدان. 18(1)، 21-11. جلیلیان، فرزاد. رخشانی، فاطمه. احمدپناه، محمد. زینت مطلق، فاضل. معینی، بابک. مقیم بیگی، عباس و امدادی، شهره(1392). شیوع و عوامل مرتبط با اختلالات رفتاری در دانش آموزان دبستانی شهر همدان. مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی همدان، 19(4)، 68-62. ملکی، صدیقه. فلاحی خشکناب، مسعود. ره گوی، ابوالفضل و رهگذز، مهدی. (1390). بررسي تاثير آموزش گروهي مهارت کنترل خشم بر پرخاشگري دانش آموزان پسر 15-12 سال. نشریه پرستاری ایران، 24(69)، 35-26. یعقوبی، کژال. سهرابی، فرامرز و مفیدی، فرخنده (1390).بررسي و مقايسه ميزان پرخاشگري کودکان طلاق و عادي. مطالعات روان شناختی، 7(1)، 109-79. Reference Ciarrochi, V.J.,Chan, Y.C.,& Ciputi, D.(2001). Acritical evaluation of emotional intelligence construct. Journal of Personality and Individual Differences, 28, 797-812. Dillon, D. G., Ritchey, M. ; Johnson, B. D. & La-Bar, K. S. (2007). Dissociable effects of conscious emotion regulation strategies on explicit and implicit memory. Emotion, 7 (2), 354-365. Evelina, V.(2013). Presicting the change of child's behavior problems: sociomographic and maternal parenting stress factors. Social transformations in contemporary society. ISSN 2345-0126 (Online). Feldman-Barrett L, Gross J, Christensen TC, Benvenuto M(2001). Knowing what you're feeling and knowing what to do about it: mapping the relation between emotion differentiation and emotion regulation. Cognition and Emotion; 15: 713-24. Fontaine, R.G, (2006). Applying system principles to models of social information processing and aggressive behavior in youth, journal of aggression and violent behavior, 11,64-76 Fox, E. Rausoo, R, Dutton, K. (2001).Attention for delayed disengagement from emotional faces. Journal of Cognition and Emotion, 16; 355-379. Ly, T(2010). The relationship between adult attachment style Hostile Attribution Bias and Aggressions [MA Thesis].USA: University of North Carolina. Martin, R.C.,& Dahlen, E.R.(2005). Cognitive emotion regulation in the prediction of depression, anxiety, stress, and anger. Personality and Individual differences, 39(7), 1249-1260. Mash, E. J., & Johnston, C. (1990). Determinants of parenting stress: Illustrations from families of hyperactive children and families of physically abused children. Journal of Clinical Child Psychology, Special Issue: The Stresses of Parenting, 19, 313-328. Moher N(2009). Psychiatric mental health nursing. New York: Wiley & Sons;. P.556. Murray KW, Dwyer KM, Rubin KH, Knighton-Wisor S, Booth-LaForce C (2014). Parent-child relationships, parental psychological control, and aggression: maternal and paternal relationships. J Youth Adolesc.; 43(8):1361–73. Neece, CL., Green, S.A.,& Baker, B.L. (2012). Parenting stress and child behavior problems: a transactional relationship across time. Am J intellect of Early Adolescence, 15, 203-219. Pakaslahti, K.(2000). Children andc adolescent aggressive behavior context: the development and application of aggressive problem-splving strateges. Journal of Aggression and violent behavior , 5(5), 467- 490. Roberton, T., Daffen, M., Bucks, R.S.(2012). Emotion regulation and aggression. Aggression and violent behavior, 17(1), 72-82. Rodriguez, C.H. M., Tucker, M.C.,& Palmer, K. (2016). Emotion Regulation in Relation to Emerging Adults’ Mental Health and Delinquency: A Multi-informant Approach. Journal of Child and Family Studies, 25(6), 1916-1925. Sanders, M.R.,Markie-Dadds, C.,Rinaldis, M., Friman, D.,& Baig, N.(2007). Using household survey data to inform policy decisions regarding the satisfaction report. Canadian Journal of School Psychology, 16, 53-64. Sandler, I.N., Tein, J.Y & West, S.G. (1994). "Coping, stress, and the psychological symptoms of children of divorce: A cross-sectional and longitudinal study". Child Development, 65, 1744-1763. Solem, M., Christophersen, K., Martinussen, M.(2011). Predicting parenting stress: children's behavioral problems and parent's coping. Infant Child, 20, 162-180. Szasz, P.L., Szentagotai, A.,& Hofmann, S.G.(2011). The effect of emotion regulation strategies on anger. Behavior research and therapy, 49(2), 11

اشتراک گذاری :

دیدگاه خود را بنویسید